آخرین شنبه سال 96
امروز آخرین شنبه سال 96 هستش درست ساعت 4.05 عصر و من کم کم دارم آماده میشم که وسائلم رو جمع و جور کنم و برم خونه البته قبلش میرم پیش مامان که وقت دکتر داره و زانوش اصلا اوضاع خوبی نداره و احتمالا هم عمل لازم شه
فردا و پس فردارو هم میایم سر کار و بعد از سه شنبه تعطیل میشیم که همون روزم ساعت 7 عصر سال تحویلِ
پنج شنبه جشن پایان سالمون بود که به جز اوقات تلخی که اولش پیش اومد باقیش خیلی خوووووب بود.
امسال واسه ما سال تغییرات و تحولِ و امیدوارم که همش خیر و خوشی باشه توووش
عید رو تهرانیم و جایی نمیریم و احتمالا برم یکم پیش مامانم بمونم و به اوضاعش برسم که ایشالله بهتر هم شه
چهارشنبه سوری رو خونه بودیم و جایی نرفتیم آخه همسر جان مریض بود و کلا داشت استراحت میکرد
و البته بعد از اون عملیات رسکیوئینگ یا کریم که گند زدیم و اونجوری شد زیاد دل و دماغ نداشتیم
ولی باز خدارو شکر خوبیم و همش من ته دلم آرزو میکنم که خدایا سال بعد بهترش رو قسمتمون کن و بهمون سلامتی و دل خوش بده لطفا
این قطعا آخرین پست من تو این سال هستش ،
و ایشالله اگه فرصتی باشه سالِ بعد برمیگردم و بازم از روزمرگی ها مینویسم و امیدوارم که همش به خیر و خوشی بگذره...
خدایا خودت پناهمون بده و نگهدارمون باش