همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

آخرین غافلگیریِ تابستون 98

1398/6/26 16:12
نویسنده : آنادمهری
196 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 26 شهریورِ 98ِ،

روز سه شنبه

قطعا سال 98 اونم 6 ماهه اولش واسه من خوب نبود 

اصلا خوب نبود

پر از استرس و بهم ریختگی

پر از خبرای بد و روزایی که با دلشوره ی شدید از خواب پا شدم Gnome

و این آخری هم که دیگه شاهکارِ!!!I'm OK

قرار بود که یکشبنه پ ر ی و د شم و چقدر برنامه ریزی کرده بودم واسه برنامه ی اقداممون به بارداری تو مهر!

ولی تا امروز که میشه سه روز تاخیر هیچ خبری نیست و هیچ حال و هوایی هم ازش نیستBegging

یکشبنه یه بی بی چک گذاشتم بعد از حدوداً نیم ساعت یه هاله ی کمرنگ انداخت درست مثل بارداریِ قبلیم و با خودم گفتم خدایا مگه میشه با یه بار اقدام اونم بی برنامه باردار شد؟!

فردا صبحش رفتم آزمایش که میشه دیروز صبح و با کمال حیرت وقتی آزمایش اومد نشون داد که بتام شده 10.01  !!!

خودمم مونده بودم که الان چه خبرِ

بر اساس رنج آزمایشگاه از 0 تا 10 منفیSnow

از 10 تا 25 مشکوکThunder  و از 25 به بالا هم مثبت محسوب میشه !Weather Man

ولی همینجا واسم مسجل شد که داره یه جای کار میلنگه!Begging

چون با یه حساب سر انگشتی فهمیدم که با توجه به اقداممون که ازش 14 روز گذشته عدد 10 خیلی خیلی پایینِ!Ruminate

دوباره دست به نت شدم و یه سرچ هم کردم!

خبرای خوبی نبود و این میتونست نشونه ی حاملگی خارج از رحم باشه

سریع به دکترم تو واتس آپ پیام دادم که اینجوری شده و ایشون فقط گفتن که طی 48 ساعت آینده تکرار کن!Tornado

حالا موعد اون 48 ساعت میشه فردا صبح!

حالا اگه بتا رفته باشه بالا و دو برابر شده باشه میشه شک کرد به بارداری البته نه یه بارداری روتین شاید با یه نطفه ی ناقص و ضعیف که شاید حتی به 10 هفته هم نرسه 

ولی مشکل اصلی اونجاست که بتا رفته باشه بالا ولی نه به اندازه ی دوبرابر!

اون وقتِ که باید نشست و به اقبالِ من هارهار گریه کرد چون احتمال بارداری خارج از رحم خیلی بالاست که اونم معنیش میشه یه دوره دارو  و شاید جراحی و نتیجش میشه اینکه باید یه 6 ماه دیگه منتظر باشم تا دوره ی اطمینانش بگذره!!!

واسم خیلی عجیبِ که چرا تو این قضیه اینهمه زندگی بمن سخت گرفته ؟!

چرا باید یه همچین مساله ای که میتونست خیلی ساده باشه خیلی خوش آیند باشه و روزای خوب واسمون بسازه واسه من اینهمه پیچیده میشد واینهمه اتفاقات ناخوشایند واسم میفتاد!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)