همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

زمستون با شروعی که خوب نبود

1398/11/2 15:33
نویسنده : آنادمهری
392 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 2 بهمنِ 98ِSnow

انقدر که تو دی ماه اتفاقات ریز و درشت و ناخوشایند افتاد  اصلا دل و دماغ نداشتم که بخوام بیام اینجا و چیزی بنویسم

ولی امروز گفتم بیام و بنویسم که چقدر دی ماه 98 نامهربون بودی و روزای بدت واسه ما زیاد بود..

اوایل دی ماه بود که از دکتر پیری وقت گرفتم تو همون جلسه که رفته بودیم واسه اتمام حجت که اقدام به بارداری کنم دکتر پیری یهو گیر داد به سونوی دو سال پیش من که توش یه کیست درموئید تو تخمدانم تشخیص داده بودن و سایز رو زده بود 1.6 دکتر پیری گفت اول باید تکیلیف این کیست معلوم شه و دربیاد بعد باردار شی چون کیست درموئید میتونه تو بارداری مشکل ساز شه ، خلاصه که ما که اصلا واسه یه چیز دیگه رفته بودیم با یه حال بدی از اونجا اومدیم بیرون که احتمال داره به زودی مجبور شم برم زیر تیغ جراحی از طرفی هم واقعا عمل تخمدان واسم نگران کننده بود اونم وقتی که آدم بچه نداره، همون شب از دوتا سونوگرافی که دکتر پیری بهم آدرس داد وقت سونوی واژینال گرفتم که یکیش واسه فردا صبحش و یکی دیگه هم واسه دوروز بعد عصر بهم وقت داد،

ولی از اونجایی که راه هردوشون خیلی واسم دور بود فردا صبح که اومدم دفتر بالاخره تونستم  از مطب سونوگرافی خانم دکتر آقا فرج الله وقت بگیرم واسه همون روزساعت 6 عصر

آدرسش واسم خوب بود کنار بیمارستان پارس تو بلوار کشاورز 

مطب تمیز و خوبی بود و گویا خانم دکتر کلی طرفدار داشت چون خیلی خیلی مطبش شلوغ بود، تقریبا تا نزدیکهای ساعت 9 اونجا علاف شدیم و بعد که سونو شدم خانم دکتر بهم گفت که کیست درموئیدت نهایتا سایزش خیلی باشه 0.8 میل هست و احتمالا نیازی به عمل نداشته باشی!ولی از طرفی بهم گفت که با توجه به اینکه روز 11 سیکلت هست وضعیت فولیکولات هم داغونِ و اصلا فولیکول غالب نداری!!!

ولی بنابر احتیاط واسه هفته ی بعدش 15 دی از دکتر صفارزاده که خیلی معروف و متخصص لاپاراسکوپی هست وقت گرفتمشِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے اونروز رو مرخصی گرفتم چون وقتم ساعت 11 بود از طرفی مادر همسر رو هم بخاطر سنگ کیسه صفرا عمل کردن و همسر هم مجبور شد بره شهرستان و من با کلی نگرانی و استرس شدید تنها موندم روز جمعه تو خونه که تنها بودم یهو تو دسشویی متوجه شدم که لک بینی دارم انقدر اعصابم خورد شد که اصلا غم عالم ریخت رو سرم ،بعد از جریانی که واسه دهانه ی رحمم دارم همیشه از لک بینی میترسم!Begging

از خونه زدم بیرون و همینجوری بی هدف یه 2 ساعتی فقط راه رفتم که آروم شم!

ولی دیگه چاره ای نبود و باید تا روز یکشنبه که میشد 15 ام وایمیستادم که برم مطب دکتر صفارزاده و معاینم کنه ببینم چه خبرِ!!Begging

خلاصه یکشنبه شدو دولت هم روز دوشنبرو تعطیل کرد صبح پاشدم و هی لفتش دادم اصلا حوصله ی رفتن مطب دکتررو نداشتم Shark Islandحالم از هرچی دکترِ دیگه بهم میخوره،یه دوش جنگی گرفتم و خیلی دیر و با تاخیر از خونه راه افتادم و تقریبا 20 دقیقه بعد از وقتی که داشتم رسیدم مطب صفارزاده 

تا ساعت 2 نشستم و بالاخره نوبتم شد دکتر 55 تومان ویزیت گرفت و 20 تومان هم پول دستگاه!!!!!!!!(از اینکه بعضی از دکترا اینهمه پولکین آدم واقعا حالش بد میشه!!!!!) و بعد که با دکتر ملاقات کردم کلی آزمایش جدید نوشت و بعدم بهم گفت که حتما باید بری واسه عکس رنگی!!

گفتم آخه من یه بار حامله شدم چرا برم عکس رنگی گفت چون کورتاژ شدی احتمال اینکه چسبندگی داشته باشی زیادِ!!

بعدم که معاینم کرد و گفت که دوباره زخم داری!

اعصابم کامل بهم ریخت و با حال خیلی بدی رفتم خونه!

همین که رسیدم بعد از معاینه لک بینیم دوباره شروع شد و من حالم از اونی هم که بود بدتر شد عصرهم بالاخره همسر بعد از 5 روز اومد رفتم دنبالش ترمینال و فرداش رو هم که تعطیل بودیم و کلا خونه موندیم به پیشنهاد همسر از دکتر شیوا وحیدی دوباره وقت گرفتم که زخمم رو دوباره چک کنه که یه وقت بدخیم نشده باشه!I'm OK

شنبه ی هفته ی بعدش یعنی 21 ام از دکتر وحیدی وقت گرفتم و رفتم ویزیت ایشون با دستگاه کولپوسکوپی به دهانه ی رحم نگاه کرد و گفت که مشکل من زخم نیست اصلا و نیازی به درمان نداره و فقط بخاطر بافت دهانه ی رحم که اونجا بیرون زدگی داره  با چشم معمولی به نظر زخم میاد، و گفت که نیازی هم به عکس رنگی نداری ولی آزمایش همسررو که دید گفت به نظرم با دکتر اورولوژیست مشورت کن!!!(مشکل جدید!!)

واسه هفته ی بعدش شنبه یعنی 28 ام از دکتر اورولوژیست دکتر بهرنگ آبادپور واسه همسر وقت گرفتیم و طبق معمول رفتیم تو اتاق انتظار حال بهم زنِ دکتر ( از هرچی اتاق انتظارِ دکترِ متنفرم)دو ساعتی نشستیم Jazz Bassو دکتر بعد از دیدن آزمایش و معاینه ی بالینی یه سری آزمایش و سونوی جدید نوشت و گفت که به نظرش واریکوسل میاد!Begging

همون شب رفتیم مطب دکتر مهاجر شیروانی سونوی داپلر انجام دادیم که ایشون هم واریکوسل 1 تشخیص داد و بعدم واسه آزمایشای تکمیلی شوهر رفت بیمارستان صارم که به عنوان حسن ختام این دی ماهِ مزخرف آزمایش رو اونجا داد که جوابش دقیقا 1 بهمن اومد و جواب آزمایش هم نظرات دکتررو تایید کرد حالا باید واسه جواب دوم آزمایشش تا 17 ام وایستیم تا ببینیم بعدش دکتر نظرش به عمل خواهد بود یانه!

و اینجوری بود که پرونده ی این دی ماهِ پر دردسر بسته شد!

پر از روزای خاکستری و خبرای عجیب و غریب و از این داستان به اون داستان و صد البته استرس و اضطراب و انتظارهای طولانی تو مطبای دلگیر!

خدایا کی تموم میشه این روزا که بالاخره به آرامش برسم ؟!Winner

خدایا اینکه ازت یه بچه میخوام انتظار زیادیِ که اینهمه سنگ میندازی جلو پام؟!

نمیدونم ولی باز راضیم به رضای تو ...

پسندها (4)

نظرات (0)