ماه رمضون 94 هم تمومید
ماه رمضون 94 هم باهمه خاطرات خوب و بدش کم کم داره تموم میشه و من امیدوارم با تموم شدنش شاید مشکله مام حل شه و من دیگه همسری رو این همه کلافه و گیج نبینم
چهارشنبم که پدر همسری رو میخوان عمل کنن و اونم شده یه دغدغه دیگه رو دوش مرد مهربوون خونه من
گاهی صبا که از خواب پا میشم که بیام سره کار با خودم میگم چقد خوبه که پیشی تو خونست تا بجای اینکه صبا اوله وقت به مشکلاتمون فکر کنیم به شیرین کاریاش و اداهاش میخندیم و کلی باهاش تفریح میکنیم.و یادمون میره الان درست وسطه اون کارزاره اصلی زندگی گیر کردیم و یه جورایی داریم دست و پا میزنیم که از اون برزخه لعنتی بیایم بیروون
فقط این روزای روی تقویمه که زوده زود داره میگذره و مام که اینهمه درگیره روزمرگی هستیم یه وقتایی که تاریخه روز رو میبینیم یه آهی از نهاد میکشیم که ای بابا چقد عمرمون داره زود میگذره.
واسه عیده فطرم فک نمیکنم برنامه خاصی باشه چون هم هوا خیلی گرمه و هم بخاطره این وضعیت پدر شوهر جان و مسائله خودمون خیلی دل و دماغه زدن به کوه و بیابون نیست
میمونیم خونه و فقط میخوابیممممممم!!
خدایا به خودت توکل