همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

مسافرتی که تبدیل به پیکنیک شد

1394/2/27 15:48
نویسنده : آنادمهری
256 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امروز یکشنبه 27 اردیبهشته و صبح که اومدم سره کار و چشم به تقویمه روی میزم افتاد یه دفعه دیدم چقدر زود روزا گذشته ،niniweblog.com

انگار همین دیروز بود که نصفه شب تحویل سال بود و من و همسری کناره هم سره سفره هفت سین بودیم niniweblog.comو اصلا نخوابیدیم niniweblog.comو ساعته 4 صب راهی شهرستان شدیم که به خونواده ی همسری سر بزنیم niniweblog.comو روزه اوله عید انقدر خسته شدیم که تا 6 عصر خوابیدیم!!!

خلاصه با همه این اوصاف از اون روز که خیلی نزدیک به نظر میاد تقریبا دو ماهی گذشته،niniweblog.com

قرار بود این تعطیلات آخره هفترو بریم شمال ولی چون برناممون جور نشد تبدیل به یه بیرون گردی پیکنیکی شد،niniweblog.com

روزه جمعه رفتیم جاده چالوس که یه کم پیکنیک کنیم ولی انقد شولوغ بود که برگشتیم و یه جا بینه راه تو یه فرعی اطراق کردیم و با دوستامون یه جوجه ای کباب کردیم و چادر زدیم niniweblog.comو تا یه چند ساعتی اونجا بودیم بعدم که اومدیم خونه یه دو ساعتی استراحت کردیم وشبم رفتیم بوستان آب و آتش که اونجام انقدر شولوغ بود که داشت میترکید از جمعیت،niniweblog.com

ولی ما به هر زور و زری بود رفتیم تو و یه دوریم تو باغ ژاپنیش زدیم و همینکه اومدیم سواره ماشین شیم آتیش بازی تو هوا شروع شدniniweblog.com یه کم وسطه خیابون وایستادیم و هیجان زده شدیم و آخره شبم که برگشتیم خونه،niniweblog.com

شنبرم که همش خواب و خونه بودیم و عصری یه سر پارکه خوارزم زدیم و یه جیگری زدیم و اومدیم خوونه،

درسته جایه خاصی نرفتیم niniweblog.comبعده اون همه برنامه ریزی ولی بمن خیلی خوش گذشت و آرامش داشتم،

روزایی که همش خونم و پیشه همسریم فرداش اصلا دوست ندارم ازش جدا شم و بیام سره کار،niniweblog.com

خدارو شکر که تو همسفره راهم شدیniniweblog.com

خدارو هزار مرتبه شکرniniweblog.com

پسندها (2)

نظرات (0)