همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

مهمووووووووون میادد

1394/2/31 11:18
نویسنده : آنادمهری
185 بازدید
اشتراک گذاری

سلام 

روزای آخره هفترو خیلی دوووست دارمniniweblog.com

به قوله همسری از سره هفته هی روزارو میشمری و از روزه چهارشنبه یه لبخنده موزیانه رو لبتهniniweblog.com

دیروز حوالی ظهرینا بود که مامانه همسری زنگ زد و گفت که امشب میان خونه ما niniweblog.comو به احتماله قوی فردا رم تا شب میمونن و شنبه صب میرن خونه خواهر همسره گرامیniniweblog.com

مام که قرار بود بریم تولده یکی از دوستامون آخره هفترو ، niniweblog.com

خلاصه قرار شد نریم niniweblog.com

منم صب پا شدم تا بیام سره کار یکم از کارام و کردم niniweblog.comکه ظهر که رفتم خونه هل هولکی نرمniniweblog.com

و امروزم که موعده تحویله وامم بودniniweblog.com

کلی خرکیف بودم

وامم گرفتم و پیشه خودم گفتم چه خوب که میرم خونه و دسته پرم میرم،niniweblog.com

ماشینمونم که خدارو شکر اوکی شدniniweblog.com

خدا ایشالله همرو کمک کنه niniweblog.comمارم توش،niniweblog.com

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)