همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 11 سال و 1 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

سه شنبه سوم فروردین

1395/1/17 9:31
نویسنده : آنادمهری
236 بازدید
اشتراک گذاری

دیدین چه زود گذشت سوال

انگار همین دیروز بود که آخره اسفند بودniniweblog.com

عیده خوبی داشتم خدارو شکر niniweblog.com

ولی اصلا فک نمیکرم سومین سه شنبه niniweblog.comفروردین انقد زود بیاد و اون شنبه سخته 14 niniweblog.comهم بگذره که صب نمیتونستم از جام پا شم

البته خوب بود که تو عید چند روزی اومدم سره کار niniweblog.comو خیلی شوک نشدم شنبه

خلاصه عمره دیگه

به قوله همسریniniweblog.com به سلامت بگذره

وگرنه مشکلات که هست

مدیرمون نیست niniweblog.comو شنبه میاد

ولی ما یه جوری جدی niniweblog.comکار میکنیم که انگار هست

امیدوارم که این بهار پر باشه از لحظه های سبز niniweblog.com

و تابستون گرمش niniweblog.comگرمی بخشه زندگیه همه عزیزانم باشه 

و با ورود به پاییزش غمه و سختیا مثله برگا بریزن niniweblog.com

و تو زمستون به ماههای قبلمون niniweblog.comنگا کنیم و بگیم چه ساله فوق العاده ای داشتیم!! niniweblog.com

خدایا خودت تو پناهه خودت بگیرمونniniweblog.com

پسندها (2)

نظرات (0)