همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 11 سال و 2 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

اردیبهشت سرررد 98

1398/2/5 12:36
نویسنده : آنادمهری
418 بازدید
اشتراک گذاری

از کجا شروع کنم موندمhttp://www.millan.net/minimations/smileys/boredsmiley.gif

بازم اردیبهشت شدhttp://www.getsmile.com/emoticons/smileys-91853/9971/encore.gif اونم یه اردیبهشت سرد و همراه با برف و بارونWeather ManSnow

تولد همسرhttp://www.millan.net/minimations/smileys/bdayparty.gif و سالگرد ازدواج وعقد و کلی حال وهوای خوب  و از امسال هم که تولد پسر داداش که امسال میشه اولیش،

کوچولوی خوردنیِ ماhttp://www.millan.net/minimations/smileys/mistlsmile.gif

از اون اتفاق دو ماه و نیم گذشته و واسه من انگاری سالهاست که گذشتهhttp://www.millan.net/minimations/smileys/yourecute.gif ولی جزئیاتش هنوز اذیتم میکنه و تنم رو واسه پا گذاشتن تو این مسیر بدجوری میلرزونهhttp://dingo.care2.com/c2c/emoticons/yodelsmiley.gif

البته کم کم زمزمه هاش هست که بخوایم دوباره اقدام کنیمhttp://dingo.care2.com/c2c/emoticons/shakinghead.gif ولی من قدرت اینهمه نگرانی و تحمل تجربه ی تلخ رو ندارم

از طرفی خب همینجور که روزا داره میگذره سنمون داره میره بالاتر

دکتر مناسب هنوز پیدا نکردمhttp://dingo.care2.com/c2c/emoticons/cryingbig.gif

یعنی دکتری که به دلم بشینه

و بتونم بهش اعتماد کنم و مثل دفعه ی قبل http://millan.net/minimations/smileys/weirdsmiley1.gifهی به جاش حرص نخورم

خلاصه که پرم از حسای نگرانی و اضطراب ولی به خودم قول دادم http://www.millan.net/minimations/smileys/sorrowsmiley2.gifکه زود جمع و جور شم و تا حالام خوب جلو اومدم و طی مدت کمی باز خودم رو تا حد زیادی قوی کردمhttp://www.millan.net/minimations/smileys/cowboysmile.gif

وقتی یاد اون زنی میفتم که با گریه از در اتاق اکوی قلب نسل امیدhttp://dingo.care2.com/c2c/emoticons/nocomment.gif اومد بیرون و یاد قیافه ی نگرانhttp://www.millan.net/minimations/smileys/dramaqueensmil.gif و رنگ پریده ی همسرم میفتم دلم واسه خودمون کباب میشهhttp://www.millan.net/minimations/smileys/heartbreaking.gif که اینهمه بدشانسی آوردیم ، این مدت پیش هر دکتر و هر متخصصی که رفتیم و گفتیم که اینجوری شده و شرح ماجرا رو دادیم دلشون به حالمون سوخت و گفت که چقدر بدشانسی آوردینhttp://www.millan.net/minimations/smileys/sorrowsmiley2.gif

خلاصه اینکه گذشته که گذشت و این پسرِ قشنگمhttp://www.millan.net/minimations/smileys/heartbreaking.gif قسمت ما نبود

ولی خب چه میشه کرد

کاش میشد درستش کرد

ولی نمیخوام اینجا از چیزای بد بنویسم فقط ،دوست دارم تو خطام امید باشه که واقعا دارمhttp://www.millan.net/minimations/smileys/loveboat.gif

خیلی چیزا هست که بهم قوت قلب میده همسرمhttp://www.millan.net/minimations/smileys/winking.gif که خیلی خیلی دوسش دارم مادرم ، پدرم که همیشه پشتم بودن حتی توی بدترین شرایطhttp://www.millan.net/minimations/smileys/pillowtalk.gif

و من میدونم و مطمئنم که روی همون تختی که روزی با تلخی ازش پاشدم و نگاهم به تن بی جون بچم تا ته جیگرم رو سوزوزند صاحب یه بچه ی دیگه میشم دوباره عاشقش میشم http://www.millan.net/minimations/smileys/hostlov2.gifو انعکاس عشق رو تو چشای پدرش میبنم

دوباره دارم دندونپزشکی میرم و چکابای قبل از بارداریم رو میکنم تا ببینیم که چی پیش میادhttp://dingo.care2.com/c2c/emoticons/dancing2.gif

ایشالله که قسمتمون اتفاقات خوب باشه به زودیhttp://www.millan.net/minimations/smileys/knitsmile.gif

 

پسندها (4)

نظرات (2)

🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
5 اردیبهشت 98 17:27
انگشت به دهن موندم🙁
اخه این شکلکهارو من نتونستم کپی پست کنم
در گوشی نمیشه؟؟
وقتی کامپیوتر داشتم میکردم اما الان بلد نیستم
آنادمهری
پاسخ
والله تجربه ای ندارم که راهنماییتون کنم

16 اردیبهشت 98 0:56
ایشالا همیشه خوش باشین
آنادمهری
پاسخ
مرسی عزیزم 😍