دومین پنجشنبه ی پاییزی
امروز دومین پنجشنبه از پاییز و روز 11 امِ مهرِ
از روز دوشنبه یعنی دهمین روز سیکلم دیگه لک بینی تموم شد البته دکتر هم رفتم و پرونده ی بارداری شیمیایی من تو 8 مهرِ 98 هم تموم شد و شد دومین تجربه ی نه چندان خوشایندِ من از تلاش واسه داشتن بچه!
این ماه هم بالطبع خبری نخواهد بود چون میخوام برم سفر آخر مهر رو و یکم آرامش داشته باشم و نمیخوام خودم رو درگیر مساله ی دیگه ای بکنم چون دقیقا تاریخ سفرم میفته به روزهای انتظارم و نمیخوام فکرم خراب باشه!
خلاصه اینکه ببینیم که چی میشه تا پیش بریم واسه یه آبانِ قوی که ببینیم بالاخره قسمتمون یه بارداریِ بی دردسر و آروم خواهد شد یا نه!
اگه آبان هم نتیجه نگیریم چون تو آذر باید دوز سومِ واکسنمون رو بزنیم و موعدِ چکابِ مجددِ منم هست دیگه واسه آذر بالطبع برنامه ای نخواهد بود و برناممون میره واسه بهمن چون دی رو هم باید زمان بدیم که از زمان واکسن یه مدت بگذره
حالا هرچی که به صلاح باشه اونجوری بشه
فقط سلامتی باشه و آرامش
چون بیشتر از این چیزی نمیخوام فعلا!
واسه اون کلاسای خیاطی هم خیلی دلم میخواست که برم ولی هم بخاطر هزینش هم به خاطر زمان کلاسا مردد شدم و گذاشتم واسه بعد که ببینیم چی میشه!
از هفته ی گذشته پنجشنبه خیلی روزای پر استرسی رو گذروندم اول که بخاطر لکه بینی بود بعدا هم که بخاطر مشکلی بود که تو دفتر پیش اومد که خیلی خیلی نگرانی واسترس زیادی داشت واسم که واقعا دیروز عصری که رسیدم خونه بدنم از شدت استرس درد میکرد!
ولی امروز نسبتا حالم بهتر بود نه اینکه این مساله حل شده باشه ، نه
ولی یکم سپردم به زمان که شاید به همون بدی که من فکر میکنم نشه دیگه!
از قرصهای آنتی بیوتیکم هم که باید بخورم یه ،یه هفته ای مونده که تموم شه!
حالا امروز میخوام برم خونه که یه نهاری بخوریم و یکم تلویزیون نگاه کنیم و عصری هم با همسری بریم امامزاده صالح و یکم اونجاهارو بگردیم!
و یکم حال و هوامون عوض شه!
خدایا این روزا فقط و فقط ازت آرامش میخوام و سلامتی!
دیگه هیچی چیز دیگه ای نمیخوام!
بهم کمک کن که بتونم یکم ذهنم رو آروم کنم و به همسرم به زندگیم هم آرامش بدم!